نویسنده مطالب زیر: محسن قربانی
حیات در مریخ
|
چهارشنبه 87 خرداد 29 ساعت 2:20 عصر |
مقدمه مریخ چهارمین سیاره از خورشید است. قطر آن فقط نصف قطر زمین است. اما ویژگیهای زمین گونه زیادی دارد و این ویژگیها اختر شناسان را به این باور رهنمون شده است که در مریخ حیات وجود دارد. حتی برخی اختر شناسان فکر میکنند موجودهایی هوشمند در مریخ زندگی میکنند. این اندیشهها میبایست پس از عبور خبر یابهای فضایی بدون سرنشین از کنار مریخ و فرستادن اطلاعات به زمین تغییر کنند. این خبر یابهای فضایی بدون سرنشین از کنار مریخ و فرستادن اطلاعات به زمین تغییر کنند. این خبر یابهای فضایی آشکار ساختند که مریخ کره سرد و خشکی است که به ماه بیشتر شباهت دارد تا به زمین.
ناحیههای وسیعی از سطح مریخ پوشیده از حفرههاست. چگالی جو مریخ ، بطور باور نکردنی ، پایین و مانند جو زمین ، در ارتفاع 50 کیلومتری بالای سطح دریاست. این جو بیشتر مرکب از دی اکسید کربن با مقدار کمی آب است. اکسیژن و نیتروژن در آن پیدا نشده است، هر چند احتمالاً مقدار کمی از آنها وجود دارد. چون هوا بسیار «رقیق» است،تشعشع فرا بنفش ، که برای بیشتر موجودات زنده خطرناک است، از فضا به آسانی به سطح مریخ میرسد. شاید زمانی بخشهای وسیعی از سطح مریخ پوشیده از آب بوده است. معلوم شده است که کلاهکهای قطبی ، مرکب از آب منجمد است و نمونههایی که خبر یابهای وایکینگ از خاک مریخ برداشتهاند، پس از گرم شدن آب پس دادهاند.
ویژگیهای فیزیکی مریخ از میان همه سیارات منظومه شمسی ، بدون شک شرایط موجود در مریخ بیش از هر سیاره دیگری ، نزدیک به شرایطی است که در زمین حکمفرماست. هر چند این تشابه نسبی است، زیرا مریخ سیارهای برهوت و یخ زده است. دمای میانگین در آنجا 25- درجه سانتیگراد است که از 30+ درجه در خط استوا در بهترین شرایط تا 140- درجه سانتیگرد در تغییر است. از طرفی فشار جو آن صد بار کمتر از فشار جو زمین میباشد. در این هوای نادر ، دی اکسید کربن ، کمی ازت ، آرگون و مونو اکسید کربن و خیلی کمبخار آب یافت می شود. بطور خلاصه تنفسی در آنجا بسیار مشکل بوده با اینکه عنار اصلی برای زندگی ، چندان در آنجا نایاب نیست.
با این حال برخی مشاهدات این فکر را بوجود میآورد که در چندین دوره ، اقیانوسهای واقعی وجود داشته است. در این زمانها مریخ بسیار به زمین شباهت داشته و با این نتیجه گیری دوباره بحث در مورد فرضیه حیات بر روی سیاره سرخ و اثرات بر جای مانده ، از سر گرفته میشود که این اثرات را ممکن است هنوز در آنجا ردیابی کرد.
مریخ از نظر زیست شناختی دمای سطحی متوسط زمین است. دمای مریخ در استوا ممکن است در روز به 24 درجه سلسیوس برسد، و در شب تا 73- درجه سلسیوس پایین بیاید. این شرایط، مریخ را جای قابل تحملی برای زندگی میسازد. اما برون زیست شناسان فکر میکنند، که شکلهای معینی از زندگی ممکن است در آنجا وجود داشته باشد. چند عامل ، این امکان را تأیید میکند. مثلاً موانع فیزیکی به آسانی از نفوذ تشعشع فرا بنفش جلوگیری میکنند. اکسیژن ، نیتروژن و آب ممکن است به مقدارهای کافی ، برای حفظ ارگانیسمهای سختی چون باکتریها ، کپکها و گلسنگها وجود داشته باشند. وجود لایهای از آب منجمد دائمی ، با یخ دائمی زیر خاکی ، در خاک زیر سطحی ، ممکن به نظر میرسد. این یخ ممکن است گه گاه بطور موضعی آب شود و در نتیجه ، آب برای موجودهای زنده بوجود آورد. ممکن است نیتروژن به مقدار کمی در جو وجود داشته باشند. در خاک نیز ممکن است نمکهای شیمیایی ، شامل نیتروژن موجود باشد.
انتظار برون زیست شناسان نیز در مورد حیات در مریخ ، مبتنی بر تجربههای آزمایشگاهی است. آنان باکتری ، جلبک ، کپک ، گلسنگ و برخی گیاهان عالیتر و حشرهها را در محیطهای مریخی مصنوعی قرار دادند. شمار حیرت انگیزی از این ارگانیسمها زنده ماندند. حتی بعضی باکتریها و کپکها ، این شرایط سخت را، مادام که آب وجود داشت خوب تحمل کردند. بعضی آزمایشگران ، در شرایط شبه مریخی ، ترکیبهای کربنی تولید کرده اند. مخلوطهای مونو اکسید کربن ، دی اکسید کربن و بخار آب را در خاک سترون (استریل) یا خاک شیشه ، در معرض تشعشع فرا بنفش قرار دادند و چند ترکیب کربن دار پیچیدهتر دیگر بدست آوردند، ترکیبهایی که پیداست در تشکیل ترکیبهای زیستی باز هم پیچیدهتر دخالت دارند.
این آزمایش نشان داد که جو متان، آمونیاک، هیدروژن همیشه برای تکامل شیمیایی حیات ، ضروری نیست. اما برون زیست شناسان به این آزمایشها به چشم احتیاط مینگرند، تولید عین شرایط مریخ بطور دقیق در آزمایشگاه غیر ممکن است، چرا که ما چیز زیادی درباره این شرایط نمیدانیم و هنوز تکنیکهایمان محدود است. همچنین به ارگانیسمهای آزمایشی برای بقاء به اندازه کافی آب و اکسیژن داده شده ، در حالی که ما واقعاً نمیدانیم که آیا اکسیژن و آب به مقدار کافی برای حفظ حیات زمینی گونه ، در مریخ وجود دارد یا نه. با این حال ، تحلیل دادههایی که خبر یابهای وایکینگ در اختیار ما گذاشتهاند، ممکن است پاسخهایی ارائه کند. لیکن درس مهمی از این آزمایشها گرفته شده است. اگر حیات زمینی بتواند در مریخ باقی بماند، خبر یابهای فضایی ، به آسانی میتوانند این سیاره را آلوده کنند. بنابراین ، برای اجتناب از این امر ، باید هر سفینه فضایی را که میخواهیم در مریخ فرود آوریم، ضد عفونی کنیم.
پرسی وال لائل ، در جستجوی "آدمهای کوچک سبز" خیلی قبل از آنکه مطبوعات جنجالی ، حرف از "آدمهای کوچک سبز" بزنند، ستاره شناس بسیار جدی آمریکایی به نام پرسی/ وال/ لائل حدود صد سال پیش ، در رصدهایش نتیجه گیری کرده بود. شبکهای از کانالهایی که از دو قطب به خط استوا ، مریخ کشیده شده وجود دارد. در تقاطع این کانالها ، ستاره شناس واحدها و شهرهایی را تشخیص داده بود که بنا به عقیده وی این کانالها توسط مریخیها ساخته شده بود. بنا به عقیده وی این تشریحات لائل که شکی در دقت وی نیست مثالی از طرز فکری بنیادی است که ممکن است شخص دچار اشتباه شود، وقتی تنها با عقایدی پیش ساخته به جلو رود، فریفته شدن در دیدن چیزی که در جستجوی آن هستیم، زیاد است.
سفینه کاوشگر مارینر 4 برای اولین بار در سال 1344 در بالای کره مریخ پرواز نمود و 21 عکس که جمعا تنها یک درصد سطح آن را پوشش میداد، به زمین مخابره کرد که در روی آنها هیچ گونه اثری از کانالهای مشهود نبود. در خرداد 1350، مارینر 9 در مدار مریخ قرار گرفت و توانست تا ارتفاع 1400 کیلومتری سیاره پایین بیاید و تا سال 1351 بیش از 7000 عکس از آن بردارد. ورود مارینر 9 به مدار ، مقارن با طوفانی از گرد و غبار بود، ولی وقتی قشر ابر مانند فروکش نمود، دانشمندان نتوانستند از ستایش قلههای آتشفشانی سر به فلک کشیده آن در نیمکره شمالی خودداری کرده و عظمت آنها را تأیید نکنند. ارتفاعی برابر 25 کیلومتر (حدود سه برابر قله اورست در هندوستان) و قطر 600 کیلومتر!
در واقع دو نیمکره مریخ خیلی باهم فرق دارند. در شمال دو قاره وجود دارد، یکی به نام تارسیس که چهار کوه بلند آتشفشانی در آن واقع است و دیگری به نام الیزه که به اندازه استرالیاست. در میان آن دو ، حوزههایی مشابه دریاهای کره ماه وجود دارد که فاقد گودالهای شهابی هستند. در عوض ، در جنوب گودالهای کوچک سایشی به چشم میخورد که توسط ماریر 4 مشاهده شده بود و قدمت آنها به 4 میلیارد سال، زمان تشکیل منظومه شمسی میرسد. در خط استوا دره گرد وسیعی که تا 4000 کیلومتر عرض داد، همچنین یک رشته شکافهای پر پیچ و خمی که شبیه بستر رودخانهها هستند، تشخیص داده میشود.
نتیجه در حال حاضر به خوبی میدانیم که در نزدیکی زمین تنها سیاره مریخ اقبال کمی دارد که شکل ابتدایی حیات را قبلا در خود جای داده و یا اکنون در آن موجود باشد. برای دانش بیشتر بشر مصمم است تا به آنجا رفته و آنچه هست از نزدیک ببیند و از هم اکنون سرگرم یافتن بهترین محل برای عملیات کشف روی مریخ هستند. در حال حاضر شکاف بزرگی در طول خط استوا را در نظر گرفتهاند. عکسهای برداشته شده چینههای خاکی گستردهای را نشان میدهند که نشان دهنده تحول چینههای خاک ، ظرف صدها کیلیون سال است. و شاید بتوان در آنها اثرات سنگوارههایی که در جستجوی آنهات هستند بیابند.
فلاتهای شمالی که بدون شک ته دریاهای کهن میباشند، نیز از ارزش بررسی و پژوهش برخوردارند و اما قاره الیزه معمایی را در خود پنهان داشته است. اشکال هرمی شکلی در کنار نقاطی وجود دارند که ممکن است سواحل قدیمی باشند. این هرمها به ارتفاع 1000 تا 2000 متر دارای نمای صاف دلخواهی هستند. آیا اینها ممکن است توسط مریخیها ساخته شده باشند؟ در واقع تنها کشف یک ویروس روی مریخ باعث بحثهای علمی و فیلسوفانه بیشماری خواهد شد
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محسن قربانی
غبار کیهانی
|
چهارشنبه 87 خرداد 29 ساعت 2:16 عصر |
کیهان از چه چیز ساخته شده است؟
رصدهایی که بوسیله اخترشناسان صورت میگیرد این نکته را مشخص ساخته که به ازای هر یک گرم از مادهای که سیارات و ستارگان و کهکشانها را بوجود آورده ، چند گرم از مادهای وجود دارد که ماهیت آن ناشناخته است، وجود این ماده بر اساس نوع رفتاری که اجرام کیهانی از خود آشکار میسازند حدس زده میشود. براساس قوانین فیزیک اگر آتشگردانی را با سرعت به چرخش در آوریم با سرعت در هوا به پرواز درخواهد آمد.
در مورد ستارگانی که در حاشیه کهکشانها به دور مرکز در گردشند نیز دقیقاً همین وضع برقرار است. نخ یا رشتهای که این ستارگان را پایبند نگه میدارد همان نیروی جاذبه است. اما محاسبات نشان میدهد که نیروی جاذبه حاصل از ماده فیزیکی قابل رؤیت موجود در کهکشانها برای نگهداری ستارگانی که با جرم عظیم و سرعت زیاد در حاشیه آنها در حال گردشند کافی نیست.
برای نگهداری این ستارگان به صورت دیوان پای در زنجیر ، به طناب یا رشته مستحکمتری نیاز است و از همین جا دانشمندان نتیجه گرفتهاند که در درون هر کهکشان میباید ذخایر عظیمی از نوعی ماده نادیدنی وجود داشته باشد که نیروی جاذبه لازم برای جلوگیری از گریز ستارگان را فراهم میآورد. استدلال مشابهی دلالت میکند بر اینکه از این نوع ماده نادیدنی میباید در فضای ما بین کهکشانها نیز موجود باشد و حرکات کهکشانها را نسبت به یکدیگر تنظیم کند.
پیدایش جهان ستاره شناسان قرن بیستم توضیحات متناقضی درباره نحوه پیدایش جهان پیشنهاد نمودهاند. ژرژ لومتر (1966-1894) ، ریاضیدان بلژیکی ، اظهار کرد که دنیا بصورت نقطه داغ متراکم منفجر شوندهای آغاز شد. فرد هویل ستاره شناس انگلیسی (1915) با ارائه نظریه حالت پایا ، این اندیشه را که دنیا سر آغاز داشته رد کرد. کشف تشعشع مایکروویو زمینه کیهان در سال 1965 تاییدی بر نظریه انفجار بزرگ بود.
برخی اظهار نمودهاند که خلقت متوالی نظریه تازهای وارد علم مینماید که نظریه بسیار حیرت انگیزی است. من معتقد نیستم که خلقت متوالی نظریه تازهای پدید میآورد. این قطعاً فرضیه جدیدی است، ولی صرفاً جایگزین فرضیهای میشود که در بطن فرضیههای کهن پنهان است. چنین ابزار میکند که تمام ماده جهان در زمانی خاص در گذشتهای دور و در "انفجاری بزرگ" ایجاد شده است. این نظریه انفجار بزرگ از لحاظ علمی از دو نظریه دیگر ناخوشایندتر است.
غبارهای کیهانی از الماس ساخته شدهاند الماس به مقدار فراوان در بعضی از شهاب سنگها وجود دارد. اکنون اخترشناسان راز منشأ آنها را کشف نمودهاند. این اجسام از انفجار ابرنواخترها بوجود میآیند. اولین بار در سال 1366 الماس شهاب سنگ را یکی از دانشمندان دانشگاه شیگاگو جداسازی کرد. این ذرات گر چه زیادند اما بسیار ریزند. هر غبار از چندین هزار اتم بیشتر ساخته نشده است. دانشمندان هزار اتم بیشتر ساخته نشده است. دانشمندان همچنین پی بردهاند الماس منشأ ترکیبات غیر عادی ایزوتوپهای کشف نشده در شهاب سنگ میباشد. در چنین اجسام ایزوتوپهای سنگین گازهای نادر مانند گزنون و گریپتون خیلی بیشتر از مواد منظومه شمسی میباشد. ایزوتوپهای سبک نیز در این اجسام وجود دارند.
|
استماع دقیق با تلسکوپی رادیویی ، آرنوپنزانس و رابرت ویلسون دانشمندان آمریکایی ، تشعشع زمینهای بجای مانده از انفجار بزرگ را کشف کردند. |
در زمان کشف دانشمند دیگری از دانشگاه کلمسون در کارولینای جنوبی ادعا رد ایزوتوپهای سنگین در شهاب سنگها بیشتر است زیرا در مواد غنی از نوترون حاصل از انفجار یک ابر نواختر گاز نادر وجود دارد. به هر حال او قادر به توجیه وجود مقادیر زیاد ایزوتوپهای گزنون و کریپتون سبک نبود. این دانشمند اکنون محاسبات بیشتری را با برد میسر از دانشگاه کلمسون و ماریک هاوارد از آزمایشگاه ملی لارونس لیورمور در کالیفرنیا به انجام رساند. دانشمند یاد شده چیزی پیش در نشست انجمن اخترشناسان در آتلانتا و جورجیا اعلام نمود که مخلوط ایزوتوپهای مشاهده شده تنها در هنگام فروپاشی کلی یک ستاره بزرگ و تشکیل یک ستاره نوترونی تولید میشود. این حالت نیز در انفجار نوع 2 اتفاق میافتد، مانند انفجار یک ابر نواختر در ابر ماژلانی بزرگ در سال 1366.
وقتی گازهای حاصله از این چنینی ابرنواخترهایی به انداز کافی سرد شوند و غبار تشکیل دهند، گازهای نادر مانند گزنونه به صورت ایزوتوپهای سنگین و سبک به صورت این غبارها در می آمدند. در ابرنواختر آ- 1987 این اتفاق پس از 600 روز از انفجار واقع شد. وجود الماس با این گازهای نادر در شهاب سنگها بیان کننده منشأ واحد این دو است. مقداری کربن حاصل از انفجار ابر نواختر تشکیل گرافیت میدهد و مقداری به الماس تبدیل میشوند.
اگر دانشمند مزبور درست گفته باشد غبارهای کیهانی اکثرا از الماس تشکیل شده است. این دانشمند می گوید ما نمیدانیم چرا؟ اما طبیعت این مواد را دوست دارد. او همچنین تخمین میزند که ابرنواختر آ-1987 قادر به تولید الماس به اندازه 1000/1 جرم کل منظومه شمسی میباشد. این مقدار شامل 1048 قطعه الماس ریز میباشد که بوسیله ابر نواختر قبلی گرد الماس در تمام فضای کهکشان پخش شده است.
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محسن قربانی
موجودات فرازمینی
|
چهارشنبه 87 خرداد 29 ساعت 2:15 عصر |
دید کلی هر چند زمانی غیر عادی به نظر میرسید، اما اکنون جستجو برای یافتن هوشمندی فرازمینی (SETI) به طور وسیعی مورد توجه قرار گرفته و به یک رشته علمی تبدیل شده است. این رشته با علوم متفاوت از قبیل نجوم ، فیزیک ، شیمی ، فناوری اطلاعات «It) و زیست شناسی درگیر است. پیشتر پژوهشگران این رشته (SETI) برای گوش دادن به سیگنالهای مصنوعی که از فضا میآیند، از تلسکوپهای رادیویی استفاده میکردند. این در حالی است که تعداد اندکی نیز در جستجوی روشهای انتقال لیزری هستند.
مخابره پیام به فضا هر پیام آگاهانهای ، باید به شکلی که بتوان آن را رمزگشایی کرد. بشر زمینی قبلا پیامهای خود را فرستاده است، ولی همچنان در جستجوی دریافت سیگنالی از فضا است. راستی فکر کردهاید که امکان دارد در حالی که این مقاله را میخوانید کاوشگر ویجر پیامی بفرستد که نشان دهنده برخورش با موجودات زنده و هوشمند فضایی باشد؟ آیا از شنیدن چنین خبری خوشحال شدهاید؟
طرحی که روی کاغذ ماند! حدود نیم قرن پیش (در دهه 1950 میلادی) و در اوایل پیدایش نجوم رادیویی ، جوانی بنام فرانک دریک (Frank Drake) متوجه شد، تلسکوپهای رادیویی ابزار ایدهالی برای ارتباط مخابراتی با موجودات فرازمینی به شمار میروند. ابزاری که میتوانند سیگنالها را دریافت کنند و سیگنالی بفرستند. دیری نپایید که ستاره شناسان دیگری نیز در این کار تحقیقی به دریک پیوستند. پیشنهاد جاه طلبانه آنان طرح سایکلوپس (Cyclops) بود، که بر اساس آن یک ردیف 1500 واحدی از تلسکوپهای رادیویی کنار هم قرار میگرفتند. اما این طرح آنقدر پر هزینه بود که از حد تخته رسم بیرون نرفت.
اولین پیام فضایی در سال 1974 ، تلسکوپ رادیویی آرسیبوه واقع در پورتوریکو پیامی به ستارگان فرستاد. این پیام شامل 1679 پالس قطع و وصل بود که بسوی خوشه کروی M13 «گوی متراکمی از ستارگان که با ما 25 هزار سال نوری فاصله دارند» نشانه روی شد. یک موجود هوشمند فضایی خواهد فهمید که عدد 1679 حاصل ضرب عدد 23 در 73 است که به صورت پالس در مستطیلی به عرض 23 ستون و طول 73 ردیف قرار گرفته است. این مستطیل ، دیاگرام تصویری را میسازد که بیانگر مبانی حیات روی کره زمین است. موج رادیویی پیام آرسیوه را حمل میکنند. این اشعه میتواند با سرعت نور ، حتی در پرغبارترین نواحی فضا حرکت کند و برای مخابرات فرازمینی نیز مناسب است.
اولین پروژه فضایی ناسا پروژه ستی (SETI) را در سال 1992 میلادی اعلام کرد، اما وقتی سیاستمداران این پروژه را لغو کردند، دانشمندان بوجه خاصی را دریافت کرده و با تغییر نام پروژه ، آن را فونیکس خواندند. آنها پژوهش خودرا در «گرین بنک» واقع در ویرجبیای غربی متمرکز کردند، اما تلسکوپهای سراسر جهان را مورد استفاده قرار دادند. ستی در سال 1959 که یعنی هنگامی که کپسی کوکنی (Co Cooni) و فیلیپ مورسیون (Morrisin) مقاله در جستجو برای مخابرات بین ستارهای ، را در روزنامه علمی نیچر انتشار دادند، آغاز شد.
کاوشهای فرازمینی در سال 1965 ، فرانک دریک ، پروژه «OZMA» را آغاز کرد که نخستین کارش تلسکوپ رادیویی برای سیگنالهای مصنوعی بود. کاوشگران مشتری و زحل به نامهای پایونیر 10 و 11 در سالهای 1972 و 1973 در حالی پرتاب شدند که هر یک پلاک حکاکی شدهای را با پیام اولیهای از زمین همراه داشتند، با این قصد که این پیامها توسط هر موجود فرازمینی که ممکن است با این کاوشگران بعد از خروج از منظومه شمسی برخورد کند، خوانده شود.
ناگفتههای فضا
- در سال 1977 ، یک تلسکوپ رادیویی واقع در اوهایو ، سیگنال (Wow) را دریافت کرد. این قویترین و نامشخصترین پیام بود و دیگر هرگز دریافت نشد.
- دانشمندان در تلاشند بخاطر افزایش سر و صدای الکترونیکی ، ستی را در طرف دور یا نامرئی ما ، قرار دهند تا از تداخل صداهای روی زمین دور باشد. به این منظور دانشمندان ستی ، حتی مکانی را پیدا کردهاند که واقع در دهانه 100 کیلومتری ساها در ماه است.
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محسن قربانی
بشقاب پرنده
|
چهارشنبه 87 خرداد 29 ساعت 2:12 عصر |
مقدمه مشاهده بیش از شصت هزار بشقاب پرنده و اختفای اسرار ساخت و روش کار آنها از سوی سازندگان و استفاده کنندگان این شی سبب شده است تا بشقاب پرنده بصورت یک معمای غامض و لاینحل جلوهگر شود. اشیای مشاهده شده در آسمان یا در روی زمین را که تعبیر و تفسیر رفتار ، حرکت ، نمای ظاهری ، نورافشانی و سایر ویژگیهایشان در چارچوب دانش ما ، مشکل یا غیر ممکن به نظر آید و یا ظاهرا چنان نشان دهد که فناوری آنها نتواند فناوری زمین باشد یوفو (UFO) مینامند. کلمه یوفو از ترکیب حرق اول نام انگلیسی این اشیاء یعنی Unidentified Flying s ، گرفته شده و معادل فارسی آن "اشیای پرنده ناشناخته" است.
این اشیاء را بشقابهای پرنده (Flying Saurars) ، اشیاء مرموز آسمان (Sky’s Mystenous s) ، اشیاء فضایی نامتعارف (Unconventional arial Objcts) و نامهای دیگر نامیدهاند. این نامها بویژه اصلاح بشقاب پرنده و برداشت مردم از ماهیت و منشأ آن توسط مطبوعات عنوان و منتشر و متداول شده است. در جامعه علمی از اصلاح بشقاب پرنده برای اشیاء یاد شده استفاده نمیشود، زیرا همه آنها به شکل بشقاب نیستند. اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته ، شامل عکس ، مشاهده راداری ، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده ، همه دلالت بر وجود آن میکنند.
تاریخچه بشقاب پرنده در اسناد تاریخی بطور وضوح ، مطلبی درباره بشقاب پرنده یافت نمیشود، مطالبی که در اسناد تاریخی به عنوان پدیدههای غیر متعارف نام برده شدهاند، همان پدیدههای آسمانی هستند. اگر چه باستان شناسان ، در گوشه و کنار جهان ، اشکالی را یافتهاند که تا آنها را به عنوان تصویر سفینههای انسان ماورا زمین قلمداد میکنند، این برداشتها درست نیست. بشقاب پرندههای زیادی در سال 1276 (1897) در آمریکا دیده شدهاند. مردم آنها را کشتی هوایی (Air ship) مینامیدند، که شبیه دیژیرابل بودند (Dirigeable) بودند. بشقابهای پرنده به مفهوم امروزی آنها ، ابتدا از سال 1322 (1943) تا پایان جنگ جهانی دوم مشاهده شدهاند که همان فوفایتر (Foo Fighter) آلمانیها بودند.
در روزنامههای 22 آذر 1327 (13 دسامبر 1944) ، گلولههای نقرهای شناور در هوا ، که متناوبا خاموش و روشن میشدند و هواپیماهای شکاری و بمب افکنها را تعقیب میکردند، سلاحهای جنگی نازیها معرفی شدند. درست در زمانی که فناوری ساخت موشک و هواپیما به مرحلهای رسید که امکان سفرهای فضایی را بطور واقعی متصور کرد، فعالیت بشقابهای پرنده بطور ناگهانی افزیش یافت. روز جهانی بشقاب پرنده را باید 2 تیر 1326 (14 ژوئن 1947) در نظر گرفت، زیرا در بعد از ظهر این روز بود برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم ، گزارش مشاهده بشقاب پرنده در مطبوعات ایالات متحده آمریکا چاپ شد و از این روز صحبت بشقاب پرنده میان مردم شایع شد. مشاهده بیش از بیش بشقاب پرنده در کشورهای مختلف جهان در سال 1326 (1957) سبب شد تا این سال را "سال جهانی بشقاب پرنده" نام گذاری کنند.
ماهیت بشقاب پرنده بررسی گزارشهای مشاهده بشقاب پرنده توسط افراد مطلع و آشنا ، فقط معتبر است. زیرا ، بسیاری از کسانی که مدعی مشاهده بشقاب پرنده شدند، اشیاء یا پدیدههای شناخته شده را به عنوان بشقاب پرنده تلقی کردند. مشهورترین و آشناترین این اشیاء یا پدیدهها عبارتند از: موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما ، ماهوارههای برخاسته از زمین ، شهاب ، قطعات شهاب سنگ خرد شده که با انمعکاس نور خورشید روشن دیده میشوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید ، طبقات موشکهای حامل ، نورهای به رنگهای مختلف حاصل از سوختن ماهوارهها در جو ، گلولههای منور نظامی ، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت میدهند، بالونهای آزمایش ، کرههای درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن ، دنباله بخار هواپیماها ، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده ، حشراتی که در ارتفاعات خیلی بالا پرواز میکنند، پرندگان ، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان ، سیارات ، ستارههای درخشان ، نورافکن ، اعلانات نورانی بدنه هواپیما ، امواج انعکاس یافته رادارهای دور برد روی صفحه رادار (در اثر تغییرات محلی جو) ، هواپیماهای بدون خلبان ، سراب نوری جو ، سراب الکترونیکی یونوسفری ، کاغذ سفید سرگردان در هوا که در اثر تابش نور خورشید درخشان دیده میشوند، حباب کف و غیره.
از میان اشیاء و پدیدههای فوق الذکر ، هیچ شی به انداره سیاره زهره به عنوان بشقاب پرنده گزارش نشده است. دلیل این است که ظهور ، قطر زاویهای ، رنگ ، قرمز شدگی تدریجی ، تغییر ظاهری شکل و رنگ هنگام مشاهده با دوربینهای دو چشمی با تلسکوپهای کوچک سبب غیر طبیعی جلوه دادن سیاره زهره میشود. از پدیدههای جوی دیگر که باعث ایجاد تصورات خیالی میشوند، بادهای شدید و خشن هستند.
فعالیتهای غیر عادی خورشیدی و پدیدههای مختلف جوی در لایههای مختلف جو ، شفق قطبی ، گردبادهای کوچک و ... را می توان نام برد. ملاحظه میشود که پدیدهها و اشیاء گوناگونی به عنوان بشقاب پرنده میتواند جلوهگر باشد. از میان آنها فقط تعداد کمی مربوط به بشقاب پرنده به مفهوم واقعی است. دلیل گزارشهای نامربوط به بشقتاب پرنده ، بیشتر از عدم آشنایی مشاهده کنندگان با پدیدههای طبیعی و عدم اطلاع آنها از وجود اشیاء موجود در فضا و جو زمین ناشی میشود.
مشخصات کلی بشقاب پرنده بشقابهای پرنده صورتهایی از یک شی با پیچیدگی متغیر است و معمولا از شکل هندسی کروی مشتق میشوند و به شکل دیسک ، بیضوی (شبیه به توپ راگبی) ، دوکی ، استوانهای و مخروطی دیده شدند. بیشتر آنها به شکل بشقاب با قطری حدود 7.5 متر و با گنبدی به ارتفاع 1.5 تا 1.8ر در وسط بودند. بشقابهای پرنده قادرند به سرعت ابعاد خود را تغییر دهند. بشقاب پرنده شی کاملا مجهزی است که شکل سطح قابل مشاهده آن نقش ثانوی در پرواز دارد و معمولا فاقد بال و چرخ است. این اشیاء وقتی از فاصله نزدیک مشاهده میشوند، دارای ابعاد نسبتا کوچک ، غالبا کوچکتر از 20 متر هستند، ولی ابعاد انعکاسی راداری آنها تقریبا به اندازه یک هواپیمای جت بوتینگ 707 است.
بشقابهای پرنده ، معما بصورت دسته جمعی پرواز میکنند، ولی بصورت انفرادی نیز زیاد دیده شدهاند. آنها ، گاه در فضا به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند و در چندین مورد هم قطعات کوچک نورانی بهم پیوسته و شی واحدی را بوجود میآوزند. ازعجایب اینکه ، بشقابهای پرنده قادرند بطور ناگهانی و آنی خود را از نظرها ناپدید کنند. بشقابهای پرنده قابلیت ساکن ایستادن در هوا را دارند و میتوانند شتاب و سرعت زیاد را داشته باشند. از ویژگیهای جالب و جذابشان نور افشانی آنها میباشد. گزارشها نشان میدهند که آنها در دو فاز مختلف تاریک و روشن مشاهده میشوند، اغلب روی زمین مینشینند، گاه چنان آرام مینشینند که گویی روی قشری از مه آرمیدهاند.
از ویژگیهای دیگرشان ، وجود یک یا چند سرنشین در آنهاست که معمولا مایل به مشاهده شدن نیستند. سرنشینان بشقابهای پرنده مجهز به دستگاهی با توانایی تابش پرتوهایی هستند که از میان اشخاص و دیوار عبور میکند. سرنشینان قادر به پرواز بوده ، اصابت تیر را احساس نکرده و متقابلا میتوانند مشاهده کنندگان را فلج کنند. در برخی گزارشها آمده که سرنشینان شبیه انسان هستند. بشقابهای پرنده در پرواز در ارتفاعات کم و یا در روی زمین اثرهایی بر دستگاههای ساخت بشر و محیط اطراف بر جای میگذارند. بشقابهای پرنده از تواناییهای هواپیماهای مدرن کاملا آگاهند، از اینرو فاصله خود را اسلحه هوایماها و توپهای ضد هوایی طوری حفظ میکنند تا هموراه در خارج از برد موثر آنها قرار گیرند و میتوانند کلیه سیستمهای الکترونیکی و موتوری و راداری و ... هواپیماها را از کار بیاندازند.
مشاهده کنندگانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شدند، در معرض آثار رادیواکتیو قرار گرفتند. به علاوه ، این اشیاء قادرند رادار را به موقع حس و خنثی نمایند و مانع قفل شدن رادارهای کنترل آتش شوند و در دید رادارهای دور برد واقع نشوند. سرنشینان بشقاب پرنده مجهز به سیستم مولد نیروی دافعه قابل حملاند، که پرواز و شناور شدن آنها را در فضا ممکن میسازد. به علاوه ، پدیدههای عدم اصابت گلوله به دستگاه و سرنشینان آن به کمک میدان دافعه قابل توجیهاند.
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: محسن قربانی
بشقاب پرنده
|
یکشنبه 87 اردیبهشت 8 ساعت 8:12 عصر |
بشقاب پرنده
شاید شروعی برای دوران جدید بشقابهای پرنده را بتوان سالهای 1946 و 1947 دانست . در این سالها که جامعه انسانی از پیشرفتهای علمی و فنی خود کاملا به وجد آمده بود؛ به یکباره گزارشهای فراوانی از مشاهده اجرام پرنده ناشناس در گوشه و کنار آمریکا و اروپا منتشر شد . در ابتدا گمان می شد این اجرام نوعی ابزار پروازی جدید و ساخت شوروی سابق است که اینک در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوسهای هوایی بلوک شرق را بر عهده گیرد اما انتشار گزارش رویت این سفاین بیگانه! بر فراز کاخ کرملین در مسکو و سپس نقاط دیگر شوروی و انتشار این نکته که روسها هم مدتی است با این میهمانان ناخوانده درگیر هستند توجه دانشمندان را به سوی پاسخ متفاوتی رهنمون ساخت.
سازمانهای هوایی و فضایی دو قدرت شرق و غرب هریک کمیسیونهای ویژه ای را برای بررسی این موارد ترتیب دادند هدف اصلی این کمیسیونها پاسخ به دو سوال اصل بود نخست آنکه اجرامی که رصد آنها توسط گروهی از افراد از طیفهای مختلف از کشاورز گرفته تا خلبانها و حتی برخی از فضانوران گزارش می شد آیا واقعا وجود دارند و اگر اینطور است منشا آنها چیست ؟ و دوم اینکه آیااین اجرام خطری برای امنیت ملی کشورها و در مرحله بعد زمین به بار خواهند آورد؟ یکی از این کمیسیونها در سال 1953 تاسیس شد و به بررسی دقیق تمام گزارشهای منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش این کمیسیون منتشر شد در این گزارش سعی شده بود با دلایل علمی وجود یوفوها به چالش کشیده شود. اگرچه انتظار می رفت با انتشار این گزارش داستان بشقابهای پرنده پایان پذیرد اما سیل مشاهدات ادامه داشت و در نهایت در سال 1956 سازمان نیکاپ (NICAP) یا کمیته ملی تحقیقات پدیده های فضایی مسولیت تحقیق را بر عهده گرفت این کمیسیون با عضویت چندین مقام هوانوردی و اعضا سابق CIA تلاش داشت تا به توضیحی دقیق دست یابد.
در همان زمان پروژه معروف به کتاب آبی که هدفش بررسی دقیق گزارشهای مربوط به این موارد بود آغاز شد و البته هیچگاه گزارش نهایی آن فرصت انتشار نیافت چراکه در 27 اوت 1966 به دلیل اختلالی که در سیستم مخابرات پایگاه استرتژیک موشکهای قاره پیما در داکوتای شمالی و همزمان با رویت شیء پرنده ناشناسی رخ داد ، جانسون رییس جمهور وقت آمریکا را وادار کرد تا دستور تشکیل یک کمیسیون دیگر به سرپرستی ادوارد کندون را صادرکند.. وی و همکارانش به بررسی بیش از 100 مورد از معتبرترین گزارشها پرداختند. اعضا این کمیسیون 60 نفره که اعضا ان را تیمی از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتی روانشناسان تشیکل می دادند؛ سرانجام نتیجه این تحقیق را که به گزارش کندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تایید آکادمی ملی علوم امریکا ، منتشر کردند.
در این گزارش مفصل اعلام شده بود تمامی موارد بررسی شده در این گزارش دارای توضیحات علمی و قابل قبول بوده و ارتباطی با موجودات هوشمند فرازمینی یا فعالیتهای جاسوسی دیگر کشورها ندارند. در روسیه نیز داستان با عاقبتی مشابه مواجه شد. یک گروه 18 نفره به نام کمیسیون دایمی امور فضایی مسولیت بررسی این گزارشها را بر عهده داشت و پس از آن نیز کمیسیون علمی شوروی به بررسی دقیق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد که بررسی تمام گزارشات رسیده نشان از آن دارد تمام اینموارد دارای منشا طبیعی بوده اند و هیچ موردی به صورت مشکوک باقی نمانده است.
این گزارش ها اگرچه با ذایقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضایی سازگاری نداشت اما انجام آنها نشان از اهمیت یافتن این موضوع در بین اذهان علمی جامعه داشت اینک طبقه بندیهای گوناگونی برای این اشیا ناشناس انجام شده بود. گزارشهای معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزدیک از نوع اول تا سوم دسته بندی می شد. در برخورد نوع اول افراد تنها این اشیا را می دیدند ، در نوع دوم علاوه بر دیدار با آنها صدای این اشیا نیز به گوش می رسید و در برخورد نزدیک از نوع سوم علاوه بر دیدن سفاین بیگانه وشنیدن صدای آنها ملاقاتهایی نیز بین سرنشینان آن با زمینیان گزارش می شد.
اگرچه با گذشت زمان از تعداد این گزارش ها کاسته شد اما این به معنی متوقف شدن آنها نبود. هنوز بیش از یکسال از ادعای پزشکان فرقه" رائلی" مبنی بر موفقیت در شبیه سازی انسان نمی گذرد . اعضا این فرقه که خبر این فعالیت آنها چندی پیش تیتر اول تمام خبرگزاریهای جهان بود خود را مرید مردی به نام "رائل" می دانند وی معتقد است در یکی از کوهنوردیهای هفتگی خود در آمریکا با موجودات فضایی ملاقات کرده و آنها به او اعلام داشته اند که به زودی برای ملاقات دوباره به زمین بازخواهند گشت و ضمن آموزش روش کلونینگ انسان به او از او خواسته اند زمینه را برای بازگشت آنها آماده کند!
... در دوره جدید که موج رویت بشقابهای پرنده به اوج رسید نام ایران نیز در بین کشورهایی قرا رگرفت که نه تنها تعداد قابل توجهی گزارش از آن مخابره می شد بلکه تعدادی از گزارشهای مهم از نظر طرفداران وجود بشقابهای پرنده در ایران رخ داده بود . در این بین یکی از گزارشها اهمیت بیشتری داشت. شی ناشناس پرنده که در بامداد روز 19 سپتامبر سال 1976 در تهران دیده شد. بر اساس گزارشی از این ماجرا که در 31 اگوست 1977 منتشر شد ساعت 12:30 نیمه شب 19 سپتامبر تلفنهایی از منطقه شمیرانات به نیروی هوایی ارتش ایران زده می شود و طی آن گزارش رویت یک شی پرنده ناشناس در افق شمالی گزار ش می شود. دقایقی بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور این جرم را در رادار خود تایید می کند و بلافاصله یک فروند هواپیمای شکاری به تعقیب آن بر می خیزد با نزدیک شدن هواپیما به این جرم سیستم رادیویی هواپیما از کار می افتد و جنگنده دوم به هوا بر میخیزد اما او نیز نمی تواند علی رغم مانورهای پیچیده پروازی به او نزدیک شود در پایان تعداد این اشیا از یک مورد به سه مورد افزایش یافته و سپس ناپدید می شوند.
اما بهار بشقابهای پرنده در ایران سالها بعد ازا ین تاریخ فرا رسید. شاید انتشار گزارشهایی پراکنده در این زمینه ادامه داشت اما داستان در پاییز 1369 به اوج رسید زمانی که دکتر داریوش ادیب که پیش از آن بیشتر به واسطه تدوین مجموعه چهار جلدی جواهر شناسی شناخته می شد کتابی با نام اسرار بشقابهای پرنده را ترجمه و منتشر کرد . این کتاب ترجمه داستانی به نام «COMMUNION - A true story »بود که در واقع خاطرات نویسنده آن ویتلی استریبر از دزدیده شدنش توسط موجودات فضایی ( یک برخورد نزدیک نوع سوم و البته بسیار هیجان انگیز!!) به حساب می آمد اما پیشگفتار کوتاه داریوش ادیب بر این کتاب بیش از متن اصلی و طولانی آن مهم به نظر می آمد چراکه در آن ضمن یادآوری خاطره ای از ملاقات با پسری که مدعی دیدار با بشقابهای پرنده در پارک جنگلی عباس آباد تهران بود تصاویری را که وی از بشقابهای پرنده در تهران گرفته بود منتشر می ساخت .
تصاویری که گفته شد در ماهنامه بشقابهای پرنده ( که در آمریکا منتشر می شود ) نیز منتشر شده است. در همان سالها داریوش ادیب سلسله مقالاتی در روزنامه اطلاعات به عنوان یکی از روزنامه های پرمخاطب ایران منتشر کرد و در آن با ارایه شواهد زیاد سعی دراثبات حیات هوشمند فرازمینی و بشقابهای پرنده نمود. یکی از این موارد صورت فرعون مریخی بود که بعدها توسط تصاویرفضاپیمای مدارگرد مریخ موسوم به MGS ماهیت اصلی آن مشخص شد. در تصاویر دقیق این تپه یک کیلومتری طبیعی هیچ نشانی از صورت انان نیست و فقط بر اثر بازی نور و وضوح کم تصاویر اول به این صورت دیده شده است .
مدتی بعد از موج اولیه ماهنامه نجوم به پاسخگویی به برخی از این شایعات پرداخت که نتیجه ان مجموعه مقالاتی بود که همراه با یک راهنمای عملی عکاسی از بشقابهای پرنده این موضوع را نه تنها رد، بلکه مطبوعات کشور را به دلیل انتشار چنین گزارشهایی مورد انتقاد قرار می داد. در این مقاله ها نشان داده شده که چگونه مردم پدیده های نجومی و جوی را با اشیای ناشناس پرنده اشتباه می گیرند .همین طور توضیح داده شده که چگونه حتی به کمک یک چراغ مطالعه می توان تصویری از یک بشقاب پرنده ساخت.
داستان بشقابهای پرنده در ایران برای چندین سال دوران آرامی را سپری کرد تا اینکه از اوایل دو سال گذشته و با مشاهده اشیا نورانی در برخی شهرها بار دیگر داستان از نو آغاز شد. اولین گزارشها از مرزن آباد و سپس بابل و مشکین شهر آغاز شد جایی که گویها نورانی می توانست علاوه بر اینکه موجب وحشت اهالی شود حتی خسارات زیادی به جای گذارد این پدیده که همزمان در برخی از کشورهای جهان هم رویت شد به سرعت مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه به زودی مشخص شد آذرگویهای گلوله ای که یک پدیده نادر ولی شناخته شده است البته در مورد بابل گونه ای از تخلیه انرژی ژئو فیزیکی علت اصلی حادثه اعلام شد اما مشکین شهر نه تنها پایان داستان آذرخشهای گلوله ای را رقم زد آغاز فصل جدید بشقابهای پرنده نیز از همانجا آغاز شد.
25 و 26 فروردین ماه 1383 خبرگزاریها خبر مشاهده شی ناشناس نورانی را در آسمان مشکین شهر و اردبیل دادند بلافاصله صدا و سیما تصاویری که توسط یک دوربین آماتوری از این اجرام تهیه شده بود منتشر ساخت و بدین ترتیب موج جدید آغاز شد خبرگزاری ایرنا در کمتر از 72 ساعت بیش از 6 خبر از رویت این اجرام در آسمان شهرهای مختلف ایران از مشکین شهر و اردبیل گرفته تا گنبد کاووس و تبریز و اراک و اشنویه و سنندج و ... منتشر کرد.
... گزارش اول از دوشی پرنده ناشناس در آسمان سخن می گفت که تلالوئی با رنگهای مختلف داشتند و حرکتهایی نامشخص در آسمان انجام می دادند هنوز در باره این گزارش نمی توان اظهار نظر کرد چراکه هیچ داده مشخصی از آن وجود ندارد اما در بقیه موارد با شی درخشان در افق جنوب غرب یا شمال غرب مواجه شدیم که حتی از آن هم تصاویری تهیه و پخش شد. به غیر از گزارش اول که مانند رویت بسیاری از اجرام پرنده اطلاعات ناقص و نامشخصی دارد برای بقیه پاسخ قاطعی وجود دارد. چیزی که حتی باور آن نیز مشکل است که چطور چنین شمار زیادی از مردم و رسانه ها به آن بی توجه بوده اند.
گزارش ایرنا از دیده شدن این شی در تبریز را مرور کنید :« تعدادى از شاهدان عینی گفتند یک شی نورانی را چهارشنبه شب درآسمان تبریز مشاهده کرده اند. به گفته آنان ، این شی که طیف هایی از نورهاى قرمز، آبی و سبز از آن به سرعت ساطع می شده مقارن ساعت 30 / 20 چهارشنبه درجنوب آسمان تبریز در منطقه ولیعصر رویت شد... در طرفین این شی نورانی دو بازوى نورانی خط گونه وجود داشت. وى افزود این شی از سمت شرق به غرب با سرعتی بسیار کند و غیرمحسوس در حرکت بود.»
ایرنا : 26 فروردین 1383 برابر با 14 آوریل2004
یک شی نورانی بار دیگر سه شنبه شب در ارتفاع پائین در ضلع جنوبی شهر گنبدکاووس دیده شد. به گفته منابع مردمی ، این شی از ساعت 20 تا22 و30 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعکاس می داد. این شی نورانی ، کم کم در آسمان ناپدید شد. دوشنبه شب نیز یک شی نورانی در ارتفاع پایین در ضلع جنوبی شهر گنبدکاووس مشاهده شده بود. "ایرنا" گزارش داده بود که این شی به مدت 90 تا120 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعکاس می داد. از این شی نورانی ، دو نور جدا شده و کم کم در آسمان ناپدید شد»
آیا این توصیفها که د رگزارش مشاهدات شاهدان عینی نیز نقل شده است شما را یاد بانوی زیبای منظومه شمسی نمی اندازد؟ زهره این روزها ازتربیع گذشته و به حالت هلالی خود نزدیک می شود به همین دلیل تقارن نورش در زمین کاملا یکسان نیست و همین امر باعث تشدید پراش نوری در یک جهت می شود ، پدیده ای که شاهدان از ان به نام بازوهای اطرافش یاد کرده اند . حرکت غیر محسوس شرق به غرب چیزی جز مشخصه آشکار ستارگان و البته سیارات نیست و به یاد داشته باشید که در تمام گزارشها (منهای گزارش اول) این شی در افق غربی قرار دارد . علت تغییر رنگ زهره در هنگام غروب و در شهرها نیز پدیده جدیدی نیست آلودگی جوی و وجود ذرات معلق در جو زمین از یک سو و از سوی دیگر بازتاب گرمای جذب شده در طول روز از زمین در ساعات اولیه غروب باعث تشدید پراش نور این سیاره می شود .
البته این اولین باری نیست که زهره مردم را به اشتباه انداخته است. رونالد ریگان رییس جمهور اسبق ایالات متحده (زمانی که فرماندار یکی از ایالات آمریکا بوده است)یک شب که از پنجره اتاق کا رخود نگاهی به بیرون انداخت نور خیره کننده ای را دید که او را مستقیما زیر نظر گرفته بود بلافاصله جلسه شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد و دستور بررسی پدیده صادر شد او فکر می کرد توسط هواپیماهای جاسوسی روسیه زیر نظر گرفته شده است غافل از اینکه به زهره می نگرد. در جریان جنگ جهانی دوم نیز بارها خلبانهای نیروی هوایی آمریکا در بازگشت از ژاپن به روی زهره آتش گشودند.
به هر حال عدم وجود نهادی معتبر که وظیفه پاسخگویی به چنین مسایلی را( که قطعا بعد از این نیز با آن روبرو خواهیم بود ) بر عهده داشته باشد کماکان احساس می شود. در حالی که این موضوع با یک تماس ساده به مراکزی مانند انجمن نجوم ایران یا ماهنامه نجوم قابل توجیه برای رسانه ها بود.
اما آیا حل شدن معمای اشیا پرنده بهار 83 ایران به معنی بسته شدن کامل این پرونده در ایران و جهان خواهد بود . قطعا خیر. تا زمانی که مسایل را از دریچه مربوط به ان بررسی نکنیم همواره احتمال رخ دادن موارد مشکوک اینگونه ای وجود دارد اگر ندانیم در اسطوره شناسی کهن نقش دایره در حال پرواز سمبلی باستانی است که گاهی خود را در شکل ماندالای هندی و بودایی نمایان می سازد و گاهی به شکل محوطه معابد کهن، نخواهیم توانست توجیه شی پرنده نقش برجسته های کهن را درست درک کنیم و اگر فراموش کنیم که در دید اساطیری تجلی امر مقدس با ظواهر وحشت همراه است ممکن خواهد بود توصیفی از تجلی یک امر مقدس را با مراحل فرود یک سفینه فضایی اشتباه بگیریم و اگر به خود اجازه دهیم بدون بررسی کامل همزمانیهای خاص را به یک پدیده مربوط کنیم ممکن خواهد بود اشتباههای سنگینی مرتکب شویم همانگونه که برخی از فضانوردان هنگام گذر از جو زمین اثر حرارتی سفینه را با اشیا پرنده ناشناس اشتباه گرفتند و خلبانهایی که بازتاب نور ابرها را با بشقابهای پرنده مهاجم.
نکته ای که باید به طور خلاصه بر آن تاکید کرد آن است که بحت ما مبتنی بر عدم وجود اشیایی موصوف به UFO که حامل مسافرانی از سیارات دور دستند به معنی تایید این نظر نیست که در کیهان حیات وجود ندارد. بحث آنجا است که ما معتقدیم باید تنها بر اساس شواهد و مدارک علمی به توضیح و تبیین پدیده ها دست زد و انجا که مدارک ما ناتوان از پاسخگویی به پرسشها می شود به جای سعی در ارایه توضیحات نامانوس بپذیریم که در ان مورد ناآگاهیم و فعلا نمی توان در باب آن نفیا و اثباتا سخنی بگوییم. بسیاری از ما بر مبنای محاسبات ریاضی و منطقی و با درک مقیاسی از عالم هستی بر این باوریم که در گوشه ای از این کیهان حیاتی حتی هوشمند وجود دارد. شاید به همین دلیل بیشترین تلاش ما در پیدا کردن این حیا ت و پاسخ به این سوال کهن انجام شده باشد طرح های عظیمی چون SETI به دنبال نشانه های احتمال حیاتند و پیش قراولان سفر به فراسوی منظومه شمسی با خود لوحی را حمل می کنند که محل آغاز سفر آنها را نشان می دهد اما این اعتقاد به وجود حیات دلیل آن نمی شود که زهره و یا هر پدیده آشنا یا نا آشنای دیگری را به جای سفینه ای فضایی به مردم معرفی کنیم موضوع بشقابهای پرنده بدون توجه به صحت و یا کذب بودن گزارشات ارایه شده و بدون توجه به ماهیت اصلی آنها، به عنوان پدیده ای روانی نیز قابل بررسی است کارل گوستاو یونگ در پژوهشی بنیادی در خصوص بشقابهای پرنده ( که ترجمه ان به قلم جلال ستاری و با نام اسطوره ای نو ، نشانه هایی در آسمان منتشر شده است) یاد اور میشود که ظهور و گسترش این پدیده به معنی بروز حادثه ای روانی در ضمیر ناخوداگاه انسان است که ممکن است نشان از گونه ای آشفتگی روانی اجتماعی داشته باشد .
بشقابهای پرنده به عنوان اسطوره ای نو شکل گرفته اند و تا زمانی که با سلاح خرد و تدبیر و استفاده از طیف وسیعی از دانشها به بررسی آنها نپردازیم مطمئن باشید هرروز در گوشه ای از آسمان نشانه ای ظهور خواهد کرد. شاید روزی سفیران تمدنی دور به دیدار ما بیاییند و اسطوره واقعیت پیدا کند اما تا ان زمان حق نداریم زهره و یا سایر پدیده های طبیعی را با آن جایگزین کنیم.
|
|
نظرات شما ( ) |
|

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|